پیدایش الماس کوه نور
برخی بر این باورند که الماسی که اکنون با نام الماس کوه نور میشناسیم، بیش از 5000 سال عمر دارد. اما هیچ مدرک موثقی برای اثبات آن وجود ندارد و این تنها یک نظریه است. اما با این حال تاریخچه این الماس گرانبها را از قرن 14 میتوانیم به وضوح دنبال کنیم.
کوه نور در هندوستان
کوه نور در دست مغولها
در سال 1628 شاهجهان، پنجمین فرمانروای مغول، دستور داد تا تخت پادشاهی باشکوهی برای او بسازند. طرح تخت طاووس از تخت افسانهای سلیمان الهام گرفته شده بود، ساخت این تخت باشکوه هفت سال به طول انجامید و هزینه آن چهاربرابر تاج محل بود.
احمد شاه لاهور، تاریخ نگار دربار، در شرح خود از تخت طاووس مینویسد: «قسمت بیرونی سایبان تخت از میناکاری و سنگهای قیمتی پوشیده شد، قسمت داخلی به صورت انبوه و فشرده با یاقوت، گارنت و جواهرات دیگر که با ستونهای زمرد حمایت میشد، تشکیل شد. بالای هر ستون دو طاووس بزرگ که با سنگهای قیمتی تزئین شده بودند وجود داشت و بین دو طاووس درختی از جنس یاقوت، الماس، زمرد و مروارید بود. اما در بالای تخت و در سر یکی از طاووسها، الماسی بسیار بزرگ و در سر طاووس دیگر یاقوت تیمور قرار گرفت.»
هند در طول دوران حکمرانی مغولها به ثروتمندترین کشور آسیا تبدیل شد و توجه حکمرانان بسیاری را به خود جلب کرد.
کوه نور در ایران
در سال 1739، تقریبا صد سال بعد از ساخت تخت طاووس، نادرشاه، پادشاه ایران زمین، برای بازپسگیری غنائمی که مغولها در حمله به ایران گرفته بودند به هند لشگرکشی کرد و غنائم زیادی را با خود به ایران آورد بهطوری که برای حمل این غنائم از 700 فیل و 4000 شتر و 12000 اسب استفاده کرد. نادرشاه یاقوت تیمور والماس بزرگ را به یک بازوبند تبدیل کرد و روی بازوی خود بست. و این الماس درشت را «کوه نور» نامید و از این جا به بعد الماس با نام «الماس کوه نور» شهرت یافت.
الماس دریای نور اغلب به عنوان جفت این سنگ شناخته میشود. اما در واقع کوه نور الماسی سفیدرنگ و دریای نور الماسی صورتی رنگ است. دریای نور اکنون در ایران نگهداری میشود. درباره الماس دریای نور اینجا بخوانید.
هشت سال بعد نادرشاه ترور شد و برای دو نسل ایران دستخوش هرج و مرج و جنگهای داخلی شد تا آنکه فردی به نام شاهرخ، این الماس را به سلطان احمد دوررانی افغان داد تا آرامش و صلح را در ایران برقرار کند اما بعد از مرگ سلطان احمد، خونخوارترین پادشاه تاریخ ایران آقا محمدخان قاجار به سلطنت رسید. او از هیچ شکنجه وحشیانهای درباره شاهرخ خودداری نکرد تا شاهرخ مکان الماس کوه نور را به او بگوید و هرگز قانع نشد که شاهرخ الماس را به عنوان هدیه به سلطان احمد داده است.
الماس کوه نور در دستان رانجیت سینگِ پنجابی
بعد از مرگ سلطان احمد الماس به دست فرزندان او افتاد و یکی از نوههای او به اسم زمان، موفق شد الماس را در اختیار بگیرد و سالها در دیوار سلولی که در آن زندانی شده بود نگهدارد تا زمانی که با برادر حاکمش، شاه شجاع دوررانی، معاملهای کرد و کوه نور را در ازای آزادیش به شاه شجاع داد. اما در سال 1810 که شاه شجاع مخلوع شد به همراه شاه زمان به لاهور تبعید شدند. رانجیت سینگ ملقب به «شیر پنجاب» ابتدا با روی باز از آنها پذیرایی کرد اما به مرور فشارها را بر شاه شجاع افزایش داد تا آنجا که پسر نوجوان شاه شجاع را در مقابل چشمانش شکنجه میکرد تا در نهایت شاه شجاع مجبور به تحویل الماس کوه نور شد.
چطور کوه نور به بریتانیا راه پیدا کرد
رانجیت سینگ بخاطر بدست آوردن کوه نور بسیار به خود میبالید و همواره آن را به همراه داشت. برای رانجیت سینگ سنگ تنها ارزش مادی نداشت و برای او به سمبل قدرت تبدیل شده بود اما وی نیز در سال 1839 در حالی درگذشت که هند دچار آشفتگیهای زیادی بود و البته انگلستان منتظر زمان مناسب برای ورود به هند و در اختیار گرفتن قدرت این کشور ثروتمند بود.
رانجیت سینگ وصیت کرده بود تا الماس کوه نور در اختیار معبد هندوها قرار بگیرد اما انگلیسیها که از چند سال پیش در صدد به دست گرفتن قدرت و داراییهای هند بودند و شرکت هندشرقی را تاسیس کرده بودند، خونشان به جوش آمد.
بعد از مرگ رانجیت سینگ قدرت بین چهار فرمانروا دست به دست شد و تنها فردی که در صف قدرت باقی مانده بود دولیپ سینگ پسر 10 ساله رانجیت بود. او در سال 1849 قدرت را به دست گرفت اما انگلیسیها با زندانی کردن مادر دولیپ، رانی جیندان، دولیپ را مجبور به امضای سند قانونی برای اصلاح پیمان لاهور کردند. طبق آن دولیپ میبایست کوه نور را به انگلستان بدهد و در ازای آن انگلستان تضمین میکرد که همه حاکمیت دولیپ را به رسمیت بشناسند.
این الماس با یک کشتی به سمت هند روانه شد اما داستانها میگویند تمامی کارکنان این کشتی دچار بیماری شدند و از بین رفتند. در نهایت در سال 1851 الماس کوه نور در یک نمایشگاه در لندن به نمایش درآمد.
تراش دادن الماس کوه نور به شکل امروزی
در سال 1852 پرنس آلبرت همسر ملکه ویکتوریا دستور داد تا الماس برش داده شود و به یک شکل مدرنتر دربیاید و حین این برش الماس حدود 40 درصد از وزن خود را از دست داد اما درخشش و زیبایی آن چند برابر شد. برش این الماس توسط GARRARD انجام شد. در سال 1901 این الماس در مراسم تاجگذاری پادشاه ادوارد هفتم بر روی تاج همسر وی کار شد و بعد از آن به صورت گل سینه استفاده شد اما در سال 1937 برای تاجگذاری شاه جورج ششم، روی تاج ملکه مادر قرار گرفت و تا کنون به همین صورت باقی مانده است و آخرین باردر تابوت ملکه مادر در سال 2002 در ملا عام قرار گرفت و دوباره در برج لندن نگهداری شد.
جالب است بدانید در طی این سالها صاحبان اصلی کوه نور یعنی هندیها بارها ادعا کردند همانطور که آثار هنری که توسط نازیها به غارت برده شده بود و بعد از جنگ به کشورهای مبدا باز پس داده شد، این الماس نیز بایستی به هندوستان بازگردانده شود. اما انگلستان ادعا کرده که دولیپ سینگ آنرا با انگلستان هدیه داده و دلیلی برای بازگرداندن آن به دولت هند نمیبیند.