بزرگترین الماس آبی دنیا به نام Hope Diamond یا الماس امید معروف است. این الماسِ 45.5 قیراطی در برش کوشن است. رنگ آبی در الماسها معمولا به دلیل بوجود عنصر Boron در ترکیب شیمیایی الماس است. اما با تحقیقاتی که درباره الماس امید در سال 2010 انجام شد، مشخص شد در ترکیب این سنگ مقادیری نیتروژن و هیدروژن نیز وجود دارد.
این الماس اکنون در میانه یک گردنبند از برند کارتیه میباشد که در موزه اسمیتسونیِن آمریکا نگهداری میشود. شهرت این الماس به غیر از رنگ منحصر بفرد آن، بهخاطر نفرینی است که گفته میشود همراه این سنگ است. گفته شده هر کسی که این الماس را تصاحب کرده به شکلی دچار بدبختی و بلا شده، بعد از خواندن این مطلب شما هم نظر خود را بنویسید که آیا این الماس واقعا نفرین شده یا این تنها شایعهای برای تصاحب آن بوده است؟
خاستگاه الماس امید و ورود آن به پاریس
الماس امید از ابتدا به شکلی که اکنون میبینیم نبوده و تا جایی که مدارک موجود است اولین بار سنگی بهوزن حدود 112 قیراط بودهاست. بنابر افسانهها الماس امید از تزیینات یک بت در معبدی واقع در نزدیکی رودخانه کلور در منطقه گلکوندای هندوستان خارج شده بود. گفته میشود راهبی که سنگ را دزدیده بود به طرز مشکوکی کشته شد. تاورنیه (تاجر معروف فرانسوی) سنگ را خرید و بهاین ترتیب الماس وارد پاریس شد.
الماس آبی در فرانسه
ژان باتیست تاورنیه
تاورنیه در پاریس الماس را به لویی چهاردهم (Louis XIV) فروخت. برخی داستانها روایت میکنند که از زمانی که تاورنیه الماس را بدست آورد تا زمانی که آن را به لویی چهاردهم فروخت دچار تب شدیدی شدهبود که گویا از علائم قانقاریا بود. تاورنیه هیچ وقت بهبود کامل پیدا نکرد و چند سال بعد در اثر همین بیماری فوت کرد.
لویی چهاردهم
الماس 112 قیراطی در فرانسه به دستور لویی چهاردهم به صورت مثلثی و به وزن حدود 67 قیراط برش خورد. از این زمان سنگ به الماس آبی فرانسوی یا آبیِ تاورنیه معروف شد.
لویی چهاردهم مهمانیهای بسیار پر خرج و مجللی برگزار میکرد که برای او هزینه های زیادی داشت. تا جایی که برای تامین مخارج برخی از مهمانیها اموال با ارزش کاخ را گرو میگذاشت تا بتواند مبالغی را قرض کند. این قرعه بهنام الماس آبی تاورنیه هم افتاد و برای یکی از این مهمانیها الماس را به نیکلاس فوکه که مشاور عالی او بود داد. اما در همان مهمانی لویی چهاردهم و نیکلاس فوکه به جرم اختلاس بازداشت شدند.
لویی چهاردهم به استراحتگاهش تبعید شد و مدت کوتاهی بعد از آن در حالیکه فقط چند خدمتکار او را همراهی می کردند درگذشت. گفته میشود همه فرزندان او به غیر از یکی، در مدت کوتاهی از دنیا رفتند.
نیکلاس به قلعه ای تبعید شد که مدتی بعد در همانجا از دنیا رفت.
لویی پانزدهم
بعد از لویی چهاردهم، لویی پانزدهم نوه او صاحب تاج و تخت شد و دستور ساخت پایه جواهری برای الماس را داد. در این دوران الماس روی یک آویز قرار گرفت.
لویی شانزدهم
بعد از لویی پانزدهم، الماس به لویی شانزدهم رسید. لویی شانزدهم در جریان انقلاب فرانسه اعدام شد.
بعد از او الماس به همسرش ماری آنتوانت رسید که او هم مدتی بعد اعدام شد. الماس به شاهزاده لمبالی رسید که او هم کمی بعد اعدام شد.
در جریان انقلاب فرانسه خزانه دولت مورد سرقت قرار گرفت. الماس امید به همراه تعدادی دیگر از جواهرات سلطنتی دزدیده شد.
الماس آبی در انگلستان
بعد از سرقت الماس در فرانسه تا حدود بیست سال بعد خبری از الماس نبود. تا اینکه در سال 1812 تاجری به نام دنیِل الیسون ادعا کرد الماس دارد که همان الماس آبیِ تاورنیه است. وزن این الماس آبی حدود 45.5 قیراط بود وشواهد نشان میداد که ادعای او درست است. دنیل الیسون الماس را به شاه جورج چهارم فروخت.
سرگذشت صاحبان الماس امید در انگلستان
سرانجام شاه جورج چهارم
شاه جورج چهارم کلا سبک زندگی سالمی نداشت. او بسیار تنبل و چاق بود و فرزندی هم نداشت. مدتی بعد از خرید الماس به علت بیماری از دنیا رفت. بعد از فوتش در سال 1830 الماس آبی و تعدادی دیگر از جواهراتش بهدلیل تسویه بدهیهای او بهفروش رسیدند.
سرانجام هنری فیلیپ هوپ
صاحب بعدی الماس، هنری فیلیپ هوپ بود. در جایی ثبت نشده که هوپ این الماس را چگونه بهدست آورده است. اما در سال 1839 جواهری را در لیست جواهراتش ثبت کرد که الماس 45.5 قیراطی روی آن بود. از همینجا این الماس به الماس هوپ یا الماس امید معروف شد و تا امروز نیز به همین نام شناخته میشود.
در همان سال یعنی سال 1839 هنری هوپ از دنیا رفت و چون فرزندی نداشت الماس به یکی از برادرزادههایش به نام توماس هنری هوپ رسید. هنری فیلیپ هوپ وصیت کردهبود که الماس را درخانواده نگه دارند و هرگز آن را نفروشند. بعد از برادرزادهاش الماس به فرزندش، فرانسیس هوپ رسید.
فرانسیس با وجود توصیه اجدادش برای نگه داشتن الماس در خانواده، به علت بدهی الماس را در سال 1902 فروخت.
الماس آبی در عثمانی و سرانجام صاحب آن
یک تاجر آمریکایی الماس امید را از توماس هنری هوپ خرید و آن را به یک تاجر ترک به نام سلیم جبیب فروخت. سلیم حبیب الماس امید را به سلطان عبدالحمید دوم پادشاه عثمانی فروخت. کمی بعد ارتش عثمانی کودتا کرد و سلطان دستگیر و تبعید شد. تبعید شدن سلطان عبدالحمید باعث قوت گرفتن شایعه نفرین الماس امید شد.
ورود مجدد الماس آبی به فرانسه
در سال 1910 پییر کارتیه الماس امید را که به الماس نفرین شده مشهور شده بود، خریداری کرد. دقیقا مشخص نیست کارتیه الماس امید را از چه کسی و در کجا خرید. او با وجود مخالفت بقیه اعضای شرکت الماس رو خرید. او قصد داشت آن را به یکی از مشتریانش که قبلا هم ستاره شرق را به او فروخته بود، بفروشد.
این مشتری عاشق جواهرات، اِوِلین والش مَک لین بود. او و همسرش هر دو از خانوادههای بسیار ثروتمند و معروف آمریکایی در آن دوران بودند. اِوِلین به همراه همسرش برای ماه عسل به فرانسه رفته بودند. پییر کارتیه فرصت را مغتنم شمرد تا بتواند از فروش الماس امید به او سود خوبی نصیب شرکت کند. اما بار اول که کارتیه این الماس رو به اِوِلین پیشنهاد کرد او نپذیرفت. پییر کارتیه نا امید نشد و الماس امید را روی یک گردنبند زیبا کار کرد. اینبار گردنبند را به اِوِلین پیشنها داد. در نهایت اِوِلین نتوانست مقاومت کند و با وجود شایعات زیاد درباره نفرین الماس، آن را خرید.
اِوِلین برای قسط اول 40 هزار دلار پرداخت کرد و قرار شد دوماه بعد 140 هزار باقیمانده را پرداخت کند. اما اِوِلین منصرف شد و پیشنهاد برگرداندن گردنبند را به کارتیه داد. کارتیه درخواست او را رد کرد و بعد از پافشاری اِوِلین، او را تهدید به شکایت در دادگاه کرد.
الماس آبی در آمریکا
اِوِلین والش مک لین در نهایت تسلیم شد و در سال 1912 الماس امید را با خود به خانه برد. و به این ترتیب الماس امید وارد آمریکا شد. اِوِلین بهدلیل داستانهایی که از نفرین الماس شنیده بود، تصمیم گرفت الماس را به کلیسا ببرد و در آنجا با غسل دادن سنگ از شر نفرین الماس امید در امان بماند. در برخی نوشتهها اینطور آمده که در هنگامی که الماس امید در کلیسا بوده، صاعقهایی مهیب به کلیسا میزند (اما خیلی موثق نیست).
سرگذشت صاحبان الماس امید در آمریکا
اِوِلین والش مک لین
مدتی بعد از خرید الماس، پسر خردسالِ اِوِلین در حال بازی کردن در محوطه باغ در اثر سانحه دلخراش تصادف از دنیا رفت. کمی بعد همسر اِوِلین به جرم اختلاس روانه دادگاه شد. این اتفاقات ناگوار ادامه داشت تا جایی که در سال 1930 شوهر اِوِلین به او خیانت کرد. همسرِ اِوِلین بسیار خوشگذران و ولخرج بود و بههمین دلیل نمیتوانست مقرری ماهانه اِوِلین را پرداخت کند. اِوِلین از او شکایت کرد. در همین دوران زنی که همسرِ اِوِلین بهخاطر او به اِوِلین خیانت کرده بود او را ترک کرد. همسر اِوِلین دچار اختلالات روانی شد و در یک تیمارستان بستری شد. مدت کوتاهی بعد هم در همان تیمارستان فوت کرد.
دو سه سال بعد دختر اِوِلین با یک پیرمرد که اختلاف سنی زیادی با دختر او داشت آشنا میشود. با وجود مخالفتهای زیاد اِوِلین، دخترش با آن مرد ازدواج میکند. دوماه بعد جسد دخترش در منزل یکی از دوستانش پیدا میشود.
اِوِلین از زنان سرشناس دوران خودش بوده و همواره مطبوعات و اخبار به زندگی او توجه نشان میدادند. در بسیار از این مطالب دلیل تمام بدشانسیهای او الماس امید معرفی میشد. اما اِوِلین همواره در جشنها و مراسم مهم این گردنبند را همراه داشت. در نهایت اِوِلین در سال 1947 از دنیا رفت و چون فرزندی نداشت، جواهراتش برای فروش گذاشته شد.
هری وینستون
هری وینستون، صاحب برند جواهرات هری وینستون، مجموعه جواهرات اِوِلین والش را خریداری کرد. در برخی نوشتهها آمده از زمانی که هری وینستون، الماس امید را همراه دیگر جواهرات اِوِلین با خود به خانه برد، دچار اتفاقات بدی شد. یک تصادف وحشتناک و یک بار هم منزلش دچار حریق شد. در نهایت در سال 1959 هری وینستون تصمیم گرفت الماس امید را به موزه اسمیتسونیِن اهدا کند.
الماس امید در موزه اسمیتسونیِن
گفتهشده این الماس با یک پست معمولی و بدون هیچ تدابیر امنیتی خاصی به موزه ارسال شد. از سال 1959 تا کنون این الماس در موزه اسمیتسونیِن نگهداری میشود.
در سال 2009 به مناسبت پنجاهمین سالگرد حضور این الماس ارزشمند در موزه نمایشگاهی برپا شد. برای این نمایشگاه، هری وینستون یک پایه جواهر جدید برای الماس آبی ساخت. فقط برای این نمایشگاه الماس روی گردنبند جدیدی دیده شد و بعد از پایان نمایشگاه روی همان گردنبندی که توسط کارتیه ساخته شده بود قرار گرفت. سالانه تعداد زیادی از علاقهمندان جواهرات از این سنگ اعجابانگیز در موزه دیدن میکنند.
ارزش فعلی این الماس حدود 250 میلیون دلار تخمین زده میشود.
این الماس به الماس نفرینشده معروف هست، مثل الماس کوه نور و خیلی از الماسهای معروف و گرانقیمت دیگری که در دنیا وجود دارد. درباره الماس کوه نور اینجا بیشتر بخوانید. به نظرتون این نفرینها داستان و شایعه هستند یا واقعیت دارند؟